20:14

ساخت وبلاگ
بهمن ماه بود فک کنم کلن چون مهم نبود و ميگفتن عداس نبردنم دکتر وظيفمه اخه تحمل کن امروز بلخره يکي پيدا شد تو جمع که بوديم پام خم نشد دردم گرفت هاپو شدم بردتم اختر يارو گفت کي اينجوري شده وقتي فهميد ماله 3 ماه پيشه هنگ کرد کلي دعوامون کرد که چرا اينقد دير اوردنم ولي من اينقد خنديدم هي ميگفتم اخه مهم نيس ياروهم گفت شنبه بيا متخصص بايد ببينت حالا نميدونم ميبرنم يا نه ولي مطمعنم بابا بياد ميگه نميخاد ولي يه دکتر فيزيوتراپ اومد و يه کوفته چندشي درست کرد زد بپام حالا بمونه ببينم چيم ميشه ولي خيلي درده :'( اخه گناه دارم 

فردارو بگو بازم کلاس کي حال داره بره تازه ازون بدتر کلاسايه تابستونه که ترم اجباري دادن عوضيا از کله صب تا شب يني تابستونم ب فنا ميره 

از چارشنبه همش مهموني داشتيم دوره هم بوديم کلي فيلمايه حرص درار و خوب و بد و مزخرف و عشقولانه و ترسناک ديديم

بغلم ميکنی... :(...
ما را در سایت بغلم ميکنی... :( دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abaqalam-kon1 بازدید : 121 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:33